loading...
کانون علم ودین
کانون علم ودین بازدید : 67 دوشنبه 12 اسفند 1392 نظرات (0)

﴿وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ...،(و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر يك حال [و بدون عمل] مى‏پرستد...)

ایمان و یقین مخلص تنها برای افراد خاصی است و هر کس یک بهره‏ای از نفاق دارد. هر چقدر ایمان انسان ضعیف‏تر باشد به همان نسبت نفاقش بیشتر است. به عنوان مثال گفته می‏شود هر کس در سه نماز جمعه شرکت نکند منافق است. بنابراین باید این نفاق را پاک نمود.

﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ، (و بيشترشان به خدا ايمان نمى‏آورند جز اينكه [با او چيزى را] شريك مى‏گيرند.)

 در روایتی آمده است صلوات را بلند بفرستید که نفاق را از بین می‏برد. از این رو اگر کسی با آمدن نام پیامبر اسلام در یک جمع آهسته صلوات فرستاد، معلوم می‏شود ایمانش ضعیف است . از جمله نفاق‏هایی که در فرهنگ ایرانی‏ها بسیار فراوان است قربان صدقه رفتن در پیش رو و غیبت کردن پشت سر  است. به چنین اشخاصی (ذولسانین) به معنای دو زبانه گفته می‏شود. برخی از فقها به کار بردن الفاظی مانند (قربان تو، فدات بشم، مخلصتم، نوکرتم) را اشکال اخلاقی می‏دانند زیرا (قربان تو) به معنای این است که من حاضرم فدای تو شوم، آیا کسی به این راحتی حاضر است فدای کس دیگری شود؟! پاسخ منفی است. بنابراین اظهار ارادت‏ها و دوستی‏های ظاهری دروغ محسوب می‏شوند. بنابراین نفاق یک اخلاق نسبی است که در اکثر افراد وجود دارد.

 
 

به همین دلیل کسانی که در مسیر عرفان مقربین و سیر و سلوک هستند باید از طریق گرفتن چله گیری این رفتار خود را کنترل نمایند. حتی می‏توان برای برطرف شدن مشکلات اقتصادی و خانوادگی نذر کرد و چله‏ای گرفت که در آن به مدت 40 روز انسان زبان خودش را کنترل نماید.

قلب سلیم

يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ¯ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ،(روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏دهد¯ مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد)معنای باطنی این آیه این است که روز قیامت مال و فرزند برای انسان سودی ندارند مگر کسی که قلب سلیم بیاورد. به عبارت دیگر لازم نیست که حتماً انسان قلبش سلیم باشد تا روز قیامت نجات یابد بلکه آن کسی که قلب سلیم دارد می‏تواند به او کمک نماید. این آیه بیان کننده مسئله (شفاعت) است. اگر قرار باشد هر کس قلب سلیم نداشت روز قیامت به بهشت نرود پس اکثر مردم راهی جهنم می‏شوند. در حالی که این آیه بیان می‏کند کسانی هم که قلب سلیم ندارند با شفاعت اولیای خدا به بهشت می‏روند.

وحدت ادیان

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

                                   همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

این حرف بیشتر همان حرف قائلین به تسامح و تساهل است که می‏گویند همه به دنبال خدا هستند. صوفیه و عرفان‏های باطل نیز به همین حرف معتقدند و می‏گویند چون همه به دنبال خدا و حقیقت هستند پس اختلافی در ادیان و مذاهب وجود ندارد و همه آنها یکی هستند و تنها اختلاف‏های ظاهری وجود دارد که لزومی به داشتن تعصب بر روی آنها و در نتیجه تعصب داشتن به دین خاصی نیست. همچنین گفته می‏شود در قرآن صراط‏های مستقیم و نه صراط مستقیم وجود دارد. یعنی خدا به اندازه انسان‏ها صراط مستقیم دارد.

(الطرق الي الله بعدد نفوس (انفاس) الخلائق)، «راههاي به سوي خدا به تعداد جان‏ها (يا نفسها)ي مخلوقات است.)

بخشی از این حرف‏ها صحیح و بخش دیگرش غلط است و از آن بخشی که صحیح است گاهی مواقع نتیجه‏گیری صحیح و گاهی مواقع نتیجه‏گیری غلط می‏شود. بنابراین این مطلب نیاز به توضیح بیشتری دارد.

﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ...،«در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است...»دو نوع گرایش عرفانی وجود دارد؛ گرایش عرفانی فلسفی وحدت وجودی و گرایش عرفانی غیر وحدت وجودی. وحدت وجودی‏ها معتقدند وجود خداست. به عبارت دیگر، کل هستی، وجود و موجودات همگی خود خدا هستند. متاسفانه ‏این حرف غلط است و عرفان مقربین با این عرفان مخالف است. عرفان غیر وحدت وجودی قائل به تأین هستند یعنی معتقدند خداوند کل وجود نیست بلکه خداوند حقیقتی است فراتر از وجود و وجود فعل خداوند است. به عبارت دیگر، خداوند یک چیز محو و گنگ و موهومی نیست بلکه خداوند یک حقیقت متشخص است. این اعتقاد عرفان مقربین است. البته ‏این حرف در عرفان‏های غیر ناب به صورت اشتباه گفته شده است. این بحث بسیار پیچیده و سنگینی است که در بین عرفا و حکما مطرح است. به حقیقت این مطلب در عین‏الیقین می‏توان رسید. در میان مذاهب و ادیان همه باطل و تنها یک شریعت، یک دین و یک راه حق است و همه باید همان راه را بروند.

دین در نقاط مختلف دنیا به صورت‏های مختلف ظاهر شده است اما حقیقت آن یکی است و تنها شرایع متفاوت هستند.  بنابراین در زمان‏ها و مکان‏های مختلف شرایع مختلف آمد و چون شرایط زمانی و مکانی انسان‏ها متفاوت بوده‏اند، ادیان فرق کرده است اما اصل دین یکی است. از این رو نمی‏توان برای هر کسی یک دین درست کرد زیرا هنگامی که دین خاتم آمده است، همه موظف به پذیرش ‏این دین هستند و اگر کسی غیر از اسلام دین دیگری بگیرد از او پذیرفته نمی‏شود.

انواع مختلف بحث کردن

بحث‏های سرپایی: سوال و جواب‏های بسیار ساده و سطحی که حتی می‏توان در خیابان انجام داد.

بحث‏های مشّائی: بحث‏های پیچیده‏تری است که نیاز به وقت بیشتری دارند و معمولاً در حین راه رفتن انجام می‏شوند. مشّا از مشیئ می‏آید و به

معنای راه رفتن است.فلاسفه مشّاء قائل بر سیر و سلوک فکری بودند و فلاسفه اشراق که معتقد به تابیدن نور بر دل و کشف و شهود بودند و تنها سیر و سلوک نظری را کافی نمی‏دانستند. فلاسفه مشّاء معتقد به حرکت فکر از سمت معلومات به طرف مجهولات جهت کشف مجهول بودند، به همین دلیل به آنها مشاء گفته می‏شود. دلیل دیگر نهادن نام مشّاء بر این گروه از فلاسفه، سیستم درس خواندن شاگردان ارسطو در یونان باستان بوده است. آنها در باغ آکادمی‏ خود دو به دو با یکدیگر راه می‏رفتند و مباحثه می‏کردند.

بحث‏های اوپانیشادی: اوپانیشاد کتاب‏های عرفانی پیچیده هندی است و در حقیقت مغز و چکیده وداهاست. ودا همان آگاهی نابی است که اگر کسی پیدا کند تمام علوم را یافته است. به عبارت دیگر، علم سفید و نورانی است که در یونان به آن ( صوفیا )، در قرآن ( حکمت ) و در عرفان ( نقطه علم ) می‏گویند. ( اوپا ) به معنای نزدیک، ( نی ) پایین و ( شاد) نشستن است و لغت اوپانیشاد یعنی پایین پا و نزدیک استاد نشستن است تا استاد بتواند مطالب خصوصی را به گوش شاگرد برساند. اوپانیشاد علمی است که باید به طور نشسته، در سکوت کامل و آرامش آن را فرا گرفت و کسی هم اجازه صحبت کردن و نوشتن در حین آن را ندارد. این همانی است که در دوره عین‏الیقین، استاد درس نمی‏دهد بلکه کلمات را وسیله‏ای قرار می‏دهد تا بوسیله آنها به شاگردش روح دهد. در حقیقت کلمات و الفاظ بهانه هستند و وسیله‏ای برای الهام و القای روح هستند. استاد گاهی مواقع‏ با نگاه، گاهی با تنفس، گاهی با غذا و گاهی با کلمات، روح را القا می‏کند. به این ترتیب هنگامی که شاگرد بلند می‏شود دنیایی مطلب یاد گرفته است و تمام سوالاتش پاسخ داده می‏شود زیرا در این مرحله روح القا می‏شود. لذا نوشتن و ضبط کردن، آن حال و اثری را که در مستقیم شنیدن وجود دارد، در برندارند. این سطح عالی‏تر است. مطالب تلفنی یا سرپایی، مطالب مشائی و اوپانیشادها در حقیقت همان جلسه عمومی، جلسه علم‏الیقین و جلسه عین‏الیقین است یا به قول قرآن، مجادله احسن، موعظه حسنه و حکمت.

﴿ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ...،( با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوه‏اى] كه نيكوتر است مجادله نماى...)  

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 82
  • بازدید سال : 400
  • بازدید کلی : 1,417